اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند شتر جائی بخواباند که لیلی را بود منزل
سعدی
انصاف نباشد که من خسته ی رنجور پروانه ی او باشم و او شمع جماعت
سعدی
ای دل روش عشق ز پروانه بیاموز جان دادن ازآن عاشق دیوانه بیاموز
یارعلی طهرانی
آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل بردامنش آویز که با وی خبری هست
عرفی شیرازی
آمدم صبح جوبلبل به چمن درنوروز شام چون ماتمی از خاک شهیدان رفتم